جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
tawdrily
مثالها
She was dressed tawdrily in a bright, cheap-looking outfit.
او به شکل زنندهای در یک لباس روشن و ارزان به نظر میرسید پوشیده بود.
The shop displayed its goods tawdrily with flashy signs and clutter.
فروشگاه کالاهایش را به شکل زنندهای با تابلوهای چشمنواز و شلوغی به نمایش گذاشت.
درخت واژگانی
tawdrily
tawdry
tawdr



























