جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to furnish
01
مبله کردن
to equip a room, house, etc. with furniture
Transitive: to furnish a place with furniture | to furnish a place
مثالها
They decided to furnish the living room with a comfortable sofa, coffee table, and stylish chairs.
آنها تصمیم گرفتند که اتاق نشیمن را با یک مبل راحت، میز قهوه و صندلی های شیک مبله کنند.
The newlyweds are excited to furnish their first home with a bedroom set and kitchen essentials.
تازه عروسها هیجانزده هستند که اولین خانه خود را با یک ست اتاق خواب و ملزومات آشپزخانه مبله کنند.
02
فراهم کردن, تامین کردن
to supply or make available items or resources
Transitive: to furnish sb/sth with items or resources
مثالها
The library furnishes students with a vast array of books and digital resources for research and study.
کتابخانه به دانشجویان مجموعهای گسترده از کتابها و منابع دیجیتالی برای تحقیق و مطالعه ارائه میدهد.
The organization furnishes its employees with comprehensive healthcare benefits and retirement plans.
سازمان به کارکنان خود مزایای بهداشتی جامع و برنامههای بازنشستگی ارائه میدهد.
درخت واژگانی
furnished
refurnish
furnish
