جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
extraneous
01
غیر مرتبط, بیاهمیت
unnecessary or unrelated to the matter or subject at hand
Disapproving
Formal
مثالها
The detective urged the witness to provide only relevant information and avoid including extraneous details that could confuse the investigation.
کارآگاه از شاهد خواست که فقط اطلاعات مرتبط را ارائه دهد و از ذکر جزئیات بیربط که ممکن است باعث سردرگمی در تحقیق شود، خودداری کند.
In order to improve the clarity of the presentation, the speaker decided to eliminate extraneous slides that did not contribute to the main message.
به منظور بهبود وضوح ارائه، سخنران تصمیم گرفت اسلایدهای بیربط را که به پیام اصلی کمک نمیکردند حذف کند.
02
اضافه شده از بیرون, پیوست خارجی
physically added or attached from outside, but not originally part of the object itself
مثالها
Certain insects disguise themselves by attaching extraneous debris to their exoskeletons.
برخی حشرات با چسباندن آوار خارجی به اسکلت بیرونی خود استتار میکنند.
The robot malfunctioned due to extraneous metal fragments lodged in its joints.
ربات به دلیل قطعات فلزی خارجی گیر کرده در مفاصلش خراب شد.
مثالها
The extraneous light from street lamps made it difficult to see the stars clearly.
نور خارجی از چراغهای خیابانی دیدن ستارهها را به وضوح دشوار میکرد.
Close the windows to block out any extraneous noise during the recording.
پنجرهها را ببندید تا هرگونه صدای خارجی در طول ضبط مسدود شود.
درخت واژگانی
extraneousness
extraneous
