جستجو
extempore
01
بی‌آمادگی, فی‌البداهه
without prior preparation or practice
Example
The teacher asked the students to share their thoughts extempore on the assigned topic.
معلم از دانش‌آموزان خواست که بدون آمادگی قبلی، نظرات خود را به‌طور improvisational در مورد موضوع محول‌شده بیان کنند.
The speaker delivered the entire speech extempore, captivating the audience with spontaneous remarks and anecdotes.
سخنران تمام سخنرانی را بدون آمادگی قبلی، به‌طور improvisational ارائه داد و با اظهارات و خاطرات خود، مخاطبان را مجذوب کرد.
extempore
01
بی‌آمادگی
done, created or occurring without prior preparation, planning, or rehearsal
Example
The coach had the team do some extempore drills to improve quick decision making.
مربی از تیم خواست که برخی تمرینات بدون آمادگی انجام دهند تا توانایی تصمیم‌گیری سریع را بهبود بخشند.
Dancers have to be prepared to execute extempore variations depending on the music.
رقصنده‌ها باید آماده باشند تا تنوعات بدون آمادگی را بسته به موسیقی اجرا کنند.
کلمات نزدیک
