جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to ensure
01
اطمینان حاصل کردن
to make sure that something will happen
Transitive: to ensure sth | to ensure that
مثالها
She ensures the quality of the products before they are shipped.
او اطمینان حاصل میکند از کیفیت محصولات قبل از ارسال آنها.
The checklist ensures that all necessary tasks are completed.
چکلیست اطمینان میدهد که همه وظایف لازم تکمیل شدهاند.
