جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
altogether
مثالها
The plan was altogether unrealistic and poorly thought out.
طرح کاملاً غیرواقعی و بد فکر شده بود.
She found the experience altogether overwhelming.
او این تجربه را کاملاً طاقتفرسا یافت.
مثالها
Altogether, the repairs will cost around $2,000.
در مجموع، هزینه تعمیرات حدود 2000 دلار خواهد بود.
He owns three houses altogether.
او در مجموع سه خانه دارد.
03
در مجموع, رویهمرفته
used to give a general judgment, often after weighing details
مثالها
Altogether, I'd say the project was a success.
در کل، میتوانم بگویم که پروژه موفق بود.
The food was average, but altogether I enjoyed the dinner.
غذا معمولی بود، اما در کل از شام لذت بردم.
Altogether
Informalمثالها
He stepped out of the shower in the altogether.
او از دوش کاملاً برهنه بیرون آمد.
The artist painted several portraits of the model in the altogether.
هنرمند چندین پرتره از مدل را در حالت کاملاً برهنه نقاشی کرد.
