جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
drippily
مثالها
The couple stared at each other drippily as if no one else existed.
زوج به هم اشکآلود نگاه میکردند انگار که هیچ کس دیگری وجود نداشت.
She drippily read the love letter aloud, embarrassing everyone in the room.
او نامه عاشقانه را با صدای بلند به شکلی احساساتی و افراطی خواند، که همه را در اتاق شرمنده کرد.
درخت واژگانی
drippily
drippy
drip



























