جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
رانندگی کردن, راندن
رساندن (کسی)
رانندگی بلد بودن
داشتن (وسیله نقلیه), راندن (وسیله نقلیه)
رانده شدن
to force something into or through another object using physical effort or a tool
به پیش راندن, کور شدن (با قدرت، خشم و...)
برخورد کردن
تشویق کردن
موجب افزایش شدن, سبب شدن، عامل رشد بودن
هدایت کردن
راندن (از محل اقامت)
(سوخت یا انرژی را) تأمین کردن
ضربه زدن (به توپ)
راه باز کردن
نفوذ کردن, پیشروی با توپ
راه ورودی به ساختمان
سفر (با وسیله نقلیه)
a wide, often scenic road, typically lined with trees
the action of exerting force to propel or move an object forward
a system or component that transmits power or motion within a machine
انگیزه, اشتیاق
ضربه طولانی و قدرتمند گلف از نقطه شروع, درایو
the action of moving a group of animals over land
a personal trait characterized by strong motivation or ambition
ضربه قدرتمند, شوت قدرتمند
درایو, دستگاه ذخیرهسازی
a biological or psychological state corresponding to a strong need, urge, or desire
درخت واژگانی



























