جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Abbess
مثالها
We elected Sister Margaret as our new abbess, recognizing her leadership qualities and dedication to the community.
ما خواهر مارگارت را به عنوان رئیس صومعه جدیدمان انتخاب کردیم، با قدردانی از کیفیت های رهبری و فداکاری او به جامعه.
They often turn to the abbess for guidance and support, knowing that her words carry great weight.
آنها اغلب به رئیس صومعه برای راهنمایی و حمایت روی میآورند، با این دانش که سخنان او وزن زیادی دارد.



























