جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to discuss
01
صحبت کردن (درمورد چیزی), در میان گذاشتن، مطرح کردن
to talk about something with someone, often in a formal manner
Transitive: to discuss sth with sb | to discuss sth
مثالها
He wanted to discuss his concerns with the manager before making a formal complaint.
او میخواست نگرانیهایش را با مدیر بحث کند قبل از اینکه شکایت رسمی ارائه دهد.
I discussed my health concerns with the doctor.
من نگرانیهای سلامتیام را با پزشک بحث کردم.
02
مفصل بحث کردن, به چیزی پرداختن
to talk or write about a topic in detail, considering different opinions and aspects
Transitive: to discuss an issue
مثالها
During the seminar, the panelists discussed the implications of climate change on global agriculture.
در طول سمینار، اعضای پنل پیامدهای تغییرات آب و هوایی بر کشاورزی جهانی را بحث کردند.
At the town hall meeting, community members discussed the proposed development plan.
در جلسه تالار شهر، اعضای جامعه در مورد طرح توسعه پیشنهادی بحث کردند.
درخت واژگانی
discussion
discuss
