جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Diffidence
01
عدم اعتمادبهنفس, کمرویی
shyness due to a lack of confidence in oneself
مثالها
Her diffidence kept her from speaking up in meetings.
کمرویی او مانع از این میشد که در جلسات صحبت کند.
Diffidence often made it difficult for him to make new friends.
کمبود اعتماد به نفس اغلب دوست یابی را برای او دشوار میکرد.



























