جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Cranberry
مثالها
He added dried cranberries to his oatmeal for a sweet and tangy breakfast.
او کرنبری خشک شده را به جو دوسر خود اضافه کرد تا صبحانهای شیرین و ترش داشته باشد.
The bog was filled with ripe cranberries, ready for harvesting.
باتلاق پر از کرنبری های رسیده بود، آماده برای برداشت.
02
کرنبری, زغال اخته
any of numerous shrubs of genus Vaccinium bearing cranberries
درخت واژگانی
cranberry
cran
berry



























