جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
conversationally
01
به صورت محاوره ای, به طور غیر رسمی
in an informal or casual style, typical of everyday speech
مثالها
She explained the concept conversationally, as if chatting with a friend.
او مفهوم را به شیوه گفتگو توضیح داد، انگار که با یک دوست گفتگو میکرد.
The speaker addressed the crowd conversationally, making everyone feel at ease.
گوینده به جمعیت به صورت محاورهای صحبت کرد و باعث شد همه احساس راحتی کنند.
02
به صورت گفتگو, به شیوه مکالمه
in a manner involving conversation or spoken exchange between people
مثالها
The program functions conversationally, responding to user prompts as if in dialogue.
برنامه به صورت مکالمهای عمل میکند، به درخواستهای کاربر مانند یک گفتگو پاسخ میدهد.
Language learners are encouraged to practice conversationally, not just grammatically.
به زبانآموزان توصیه میشود که به صورت محاورهای تمرین کنند، نه فقط از نظر دستوری.
درخت واژگانی
conversationally
conversational
conversation
converse



























