جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Ailment
مثالها
She visited the doctor to discuss her persistent stomach ailment.
او برای بحث در مورد بیماری مداوم معده خود به پزشک مراجعه کرد.
The herbal remedy provided relief from minor ailments like headaches and colds.
درمان گیاهی از ناخوشیهای جزئی مانند سردرد و سرماخوردگی تسکین داد.



























