جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
conditionally
01
به صورت مشروط
in a way that depends on certain terms or requirements being fulfilled
مثالها
She agreed conditionally, asking for changes before signing.
او به طور مشروط موافقت کرد، و قبل از امضا درخواست تغییراتی کرد.
He was conditionally accepted into the program, pending further review.
او به صورت مشروط در برنامه پذیرفته شد، در انتظار بررسی بیشتر.
درخت واژگانی
unconditionally
conditionally
conditional
condition
cond
