جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Floof
01
پشمالو, کرکی
an animal, usually a cat or dog, with exceptionally soft or fluffy fur
مثالها
Look at that floof! I just want to cuddle it all day.
به آن پشمالو نگاه کن! فقط میخواهم تمام روز آن را در آغوش بگیرم.
My dog turned into a little floof after his grooming session.
سگ من بعد از جلسه آرایشش به یک floof کوچک تبدیل شد.



























