جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to stressify
01
استرسزا کردن, پراسترس کردن
to make something stressful or increase anxiety
مثالها
Deadlines like this really stressify the whole team.
مهلتهایی مانند این واقعاً کل تیم را استرسزا میکند.
She tends to stressify simple tasks with overthinking.
او تمایل دارد که کارهای ساده را با تفکر بیش از حد استرسزا کند.



























