جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Bingsu
مثالها
After dinner in Seoul, we shared a large strawberry bingsu – the shaved ice was so fine it melted like snow on our tongues.
بعد از شام در سئول، یک بینگسو توت فرنگی بزرگ تقسیم کردیم – یخ تراشیده شده آنقدر نازک بود که مثل برف روی زبانهایمان آب میشد.
When temperatures hit 35 ° C, nothing beats sitting under the AC with a towering matcha bingsu drizzled in sweetened condensed milk.
وقتی دما به 35 درجه سانتیگراد میرسد، هیچ چیز بهتر از نشستن زیر کولر با یک بینگسو ماتچای بلند که با شیر تغلیظ شده شیرین پوشیده شده نیست.



























