جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to mac
01
حریصانه خوردن, سریع خوردن
to eat voraciously or quickly, often with enthusiasm
مثالها
He mac'd down the entire pizza in just a few minutes.
او تمام پیتزا را در عرض چند دقیقه بلعید.
After a long surf session, she was ready to mac some tacos.
بعد از یک جلسه طولانی موجسواری، او آماده بود که چند تاکو را با ولع بخورد.
درخت واژگانی
macer
mac



























