جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
frailly
01
به صورت شکننده, به صورت ضعیف
in a manner that is physically weak, delicate, or easily broken or injured
مثالها
The elderly woman walked frailly, using a cane for support.
زن مسن به ضعف راه میرفت، از عصا برای حمایت استفاده میکرد.
The delicate flowers swayed frailly in the breeze, their petals easily moved by the wind.
گلهای ظریف به شکنندگی در نسیم تکان میخوردند، گلبرگهایشان به راحتی توسط باد حرکت میکرد.
درخت واژگانی
frailly
frail



























