جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
infinitesimally
01
به طور ناچیزی
in a way that is extremely small in amount, degree, or size
مثالها
The two designs differed infinitesimally, yet the expert noticed the change immediately.
دو طراحی به طور بینهایت کوچک متفاوت بودند، با این حال متخصص بلافاصله تغییر را متوجه شد.
The temperature rose infinitesimally, barely enough to register on the scale.
دما به مقدار بسیار ناچیز افزایش یافت، به اندازهای کم که به سختی روی مقیاس ثبت شد.
درخت واژگانی
infinitesimally
infinitesimal



























