جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
mega
مثالها
The city is building a mega stadium to accommodate thousands of sports fans.
شهر در حال ساخت یک استادیوم مگا برای جای دادن هزاران طرفدار ورزش است.
Her new book was a mega hit, topping the bestseller charts within a week.
کتاب جدید او یک مگا موفقیت بود و در عرض یک هفته به صدر جدول پرفروشها رسید.
mega-
01
مگا, مگا-
used to describe something that is a million times larger or more significant than the basic unit
مثالها
A movie file might be 700 megabytes, equating to 700 million bytes.
یک فایل فیلم ممکن است 700 مگابایت باشد، که معادل 700 میلیون بایت است.
The new solar farm generates 50 megawatts, meaning it produces 50 million watts.
مزرعه خورشیدی جدید 50 مگاوات تولید میکند، به این معنی که 50 میلیون وات تولید میکند.
