جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
boiled
01
آبپز
cooked in extremely hot liquids
مثالها
She boiled the potatoes until they were tender, then mashed them with butter and garlic.
او سیبزمینیها را تا زمانی که نرم شوند جوشاند، سپس آنها را با کره و سیر له کرد.
The recipe calls for boiled eggs, which can be sliced and added to the salad for extra protein.
دستور غذا به تخم مرغ آب پز نیاز دارد، که میتوان آن را برش داد و به سالاد اضافه کرد برای پروتئین بیشتر.
درخت واژگانی
boiled
boil



























