جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Inbox
01
صندوق نامه (ایمیل), اینباکس
a folder in which received emails or text messages are stored
مثالها
I have over 100 unread messages in my email inbox.
من بیش از 100 پیام نخوانده در صندوق ورودی خود دارم.
She checks her inbox every morning to stay updated on work emails.
او هر صبح صندوق ورودی خود را بررسی میکند تا در مورد ایمیلهای کاری بهروز بماند.
02
کازیه (برای نامههای دریافتی)
a tray-like object on an office desk, where incoming letters, documents, etc. are put for someone to deal with
مثالها
The secretary placed the new documents in the manager 's inbox.
منشی اسناد جدید را در صندوق ورودی مدیر قرار داد.
His inbox was overflowing with paperwork that needed attention.
صندوق ورودی او از اسنادی که نیاز به توجه داشتند، لبریز بود.
درخت واژگانی
inbox
box
