جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
widespread
01
وسیع, گسترده
existing or spreading among many people, groups, or communities through communication, influence, or awareness
مثالها
The misinformation about the new policy became widespread on social media.
اطلاعات نادرست درباره سیاست جدید در رسانههای اجتماعی گسترده شد.
The widespread use of smartphones has changed the way people communicate.
استفاده گسترده از تلفنهای هوشمند روش ارتباط مردم را تغییر داده است.
درخت واژگانی
widespread
wide
spread
