جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
upraised
مثالها
The protester stood in silence with an upraised fist as a symbol of resistance.
معترض با مشتی بالا آمده به عنوان نماد مقاومت ساکت ایستاده بود.
She waved her upraised hand to catch the attention of the taxi driver.
او دست بالا گرفته خود را تکان داد تا توجه راننده تاکسی را جلب کند.
درخت واژگانی
upraised
raised
raise



























