جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
unforesightful
01
بیدوراندیش, غیرمستقبلنگر
not thinking ahead or planning for the future
مثالها
His unforesightful decisions often led to unexpected problems.
تصمیمهای غیردوراندیشانه او اغلب به مشکلات غیرمنتظره منجر میشد.
The unforesightful policy ignored the long-term effects on the environment.
سیاست غیر دوراندیش اثرات بلندمدت بر محیط زیست را نادیده گرفت.
درخت واژگانی
unforesightful
foresightful
foresight
fore
sight
