جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
unending
01
بی پایان, تمام نشدنی
ongoing indefinitely, with no apparent conclusion
مثالها
The unending stream of emails made it hard for her to focus on any one task.
جریان بیپایان ایمیلها تمرکز بر روی هر کاری را برایش دشوار کرده بود.
Their unending argument seemed to have no resolution in sight.
بحث بیپایان آنها به نظر میرسید هیچ راه حلی در چشمانداز نداشته باشد.
درخت واژگانی
unendingly
unending



























