جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Toolbox
مثالها
He kept his wrenches, screwdrivers, and pliers neatly organized in his toolbox.
او آچارها، پیچگوشتیها و انبردستهایش را به طور منظم در جعبه ابزار خود نگه میداشت.
The handyman carried his toolbox to the job site to have all the necessary tools at hand.
مرد همهکاره جعبه ابزار خود را به محل کار برد تا تمام ابزارهای لازم را در دسترس داشته باشد.



























