جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to tone down
[phrase form: tone]
01
کاهش دادن
to reduce the intensity of something
Transitive: to tone down sth
مثالها
She decided to tone the colors down in the painting to create a more calming effect.
او تصمیم گرفت رنگها را در نقاشی ملایمتر کند تا اثر آرامبخشتری ایجاد شود.
Please tone your criticism down; it's discouraging for the team.
لطفاً انتقادات خود را کمتر کنید؛ این برای تیم دلسرد کننده است.
مثالها
The musician toned the guitar down to avoid disturbing the neighbors.
موسیقیدان برای جلوگیری از مزاحمت همسایهها صدای گیتار را کم کرد.
The engineer toned down the machinery noise by adding soundproofing.
مهندس با اضافه کردن عایق صوتی، صدای ماشینآلات را کاهش داد.
