جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Tick-tock
01
تیک تاک, تیک توک
the sound a clock makes
مثالها
I could hear the tick-tock while waiting impatiently.
من میتوانستم تیک تاک را در حالی که بیصبرانه منتظر بودم بشنوم.
The tick-tock of the clock filled the quiet room.
تیک تاک ساعت اتاق ساکت را پر کرد.
to tick-tock
01
صدای تیک تاک دادن, صدای تیک تاک تولید کردن
make a sound like a clock or a timer



























