جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Swede
01
شلغم زرد
the swollen yellow root of a plant of the cabbage family, used in cooking
Dialect
British
British
مثالها
He used swede slices as a healthier alternative to french fries.
او از برشهای شلغم سوئدی به عنوان جایگزین سالمتری برای سیبزمینی سرخ شده استفاده کرد.
I mashed the swede with butter and seasonings, creating a creamy side dish.
من شلغم سوئدی را با کره و چاشنیها له کردم و یک غذای جانبی خامهای درست کردم.
02
سوئدی, اهل سوئد
someone who is from Sweden or of Swedish origin
مثالها
The Swede shared stories about her snowy hometown in northern Sweden.
سوئدی داستانهایی درباره زادگاه برفی خود در شمال سوئد به اشتراک گذاشت.
A friendly Swede helped us find our way in Stockholm.
یک سوئدی دوستداشتنی به ما کمک کرد راهمان را در استکهلم پیدا کنیم.
03
شلغم زرد, شلغم سوئدی
a cruciferous plant with a thick bulbous edible yellow root
