جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Status
01
موقعیت اجتماعی
someone or something's professional or social position relative to that of others
مثالها
Her status as a respected scientist was well-deserved.
موقعیت او به عنوان یک دانشمند محترم به خوبی شایسته بود.
Many people admire his high social status in the community.
بسیاری از مردم موقعیت اجتماعی بالای او در جامعه را تحسین میکنند.
مثالها
The doctor checked the patient 's status after the surgery.
پزشک وضعیت بیمار را پس از عمل جراحی بررسی کرد.
The status of the project was updated during the meeting.
وضعیت پروژه در جلسه بهروزرسانی شد.
03
وضعیت فعلی (بهاشتراکگذاشتهشده در رسانههای اجتماعی)
information that one shares on social media to show their current mood, opinion, or situation
مثالها
His status reflected his excitement about the upcoming concert.
وضعیت او هیجانش درباره کنسرت آینده را نشان میداد.
She posted a happy status about her recent vacation.
او یک وضعیت خوشحال درباره تعطیلات اخیرش پست کرد.
