جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
specked
مثالها
The specked eggs had tiny brown dots all over their shells.
تخممرغهای خالدار نقطههای قهوهای کوچکی روی تمام پوستهشان داشتند.
The painter ’s shirt was specked with drops of various colors from his latest project.
پیراهن نقاش از قطرههای رنگهای مختلف از آخرین پروژهاش لکهدار بود.
درخت واژگانی
specked
speck



























