جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
smelly
مثالها
The smelly trash needed to be taken out before the whole house reeked.
زباله بدبو باید قبل از اینکه کل خانه بو بگیرد بیرون برده میشد.
His smelly gym clothes were left in the bag for too long, making them unbearable.
لباس ورزشی بدبوی او برای مدت طولانی در کیف مانده بود، که آن را غیرقابل تحمل کرد.
درخت واژگانی
smelly
smell



























