جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
skew-whiff
مثالها
The picture was hung skew-whiff on the wall, making it hard to ignore.
تصویر کج روی دیوار آویزان بود، که نادیده گرفتن آن را سخت میکرد.
The stack of books was placed skew-whiff, causing it to topple over.
پشته کتابها کج گذاشته شده بود، که باعث شد واژگون شود.
skew-whiff
مثالها
The picture frame was skew-whiff, hanging at an odd angle on the wall.
قاب عکس کج بود، با زاویهای عجیب روی دیوار آویزان شده بود.
The table was skew-whiff, with one leg slightly shorter than the others.
میز کج بود، با یک پای کمی کوتاهتر از بقیه.
