جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Shark
مثالها
During the boat tour, they saw a group of sharks feeding on fish.
در طول تور قایق، آنها گروهی از کوسهها را دیدند که در حال تغذیه از ماهیها بودند.
John learned that some sharks can detect prey using electrical signals.
جان فهمید که بعضی کوسهها میتوانند طعمه را با استفاده از سیگنالهای الکتریکی تشخیص دهند.
02
کوسه, متخصص
a person who is unusually skilled in certain ways
03
کوسه, شکارچی
a person who is ruthless and greedy and dishonest
to shark
01
شکار کوسه, صید کوسه
hunt shark
02
مثل کوسه بازی کردن, با حیله گری عمل کردن
play the shark; act with trickery



























