جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
securely
مثالها
She fastened the gate securely to prevent it from swinging open in the wind.
او دروازه را محکم بست تا از باز شدن آن در باد جلوگیری کند.
The heavy box was securely tied down to the truck bed to avoid shifting during transport.
جعبه سنگین به محکمی به تخت کامیون بسته شده بود تا از جابجایی در حین حمل و نقل جلوگیری شود.
02
با اطمینان، به طور ایمن
in a manner free from fear or risk
03
با امنیت, به صورت غیرقابل نفوذ
in an invulnerable manner
04
به صورت ایمن, با اطمینان
cause to undergo combustion
درخت واژگانی
insecurely
securely
secure



























