جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
real
مثالها
The real world is often different from dreams and fantasies.
دنیای واقعی اغلب با رویاها و خیالپردازیها متفاوت است.
The tree in the backyard is real; you can touch its bark and smell its leaves.
درخت در حیاط خلوت واقعی است; میتوانید پوست آن را لمس کنید و برگهایش را بو کنید.
مثالها
The real challenge was harder than anyone anticipated.
چالش واقعی سختتر از چیزی بود که هر کسی تصور میکرد.
His real talent was evident in every performance.
استعداد واقعی او در هر اجرا آشکار بود.
مثالها
The threat of the virus is real, and we must take precautions.
تهدید ویروس واقعی است، و ما باید اقدامات احتیاطی انجام دهیم.
His concerns about the project were real and warranted attention.
نگرانیهای او درباره پروژه واقعی بود و مستحق توجه بود.
مثالها
The house is made of real wood, not fake materials.
خانه از چوب واقعی ساخته شده است، نه مواد تقلبی.
He gave me a real diamond for my birthday.
او به من یک الماس واقعی برای تولدم داد.
05
واقعی, واقعی تعدیل شده
having value adjusted for changes in price or purchasing power, reflecting the true economic worth
مثالها
Real income accounts for inflation, showing the true purchasing power.
درآمد واقعی تورم را در نظر میگیرد و قدرت خرید واقعی را نشان میدهد.
The economy grew in real dollars, not just nominal value.
اقتصاد به دلارهای واقعی رشد کرد، نه فقط به ارزش اسمی.
06
واقعی, اصیل
genuinely real and verifiable
مثالها
The researchers provided real data that could be independently verified, rather than speculative estimates.
محققان دادههای واقعی را ارائه دادند که میتوانست به طور مستقل تأیید شود، به جای تخمینهای حدسی.
The scientist presented real evidence from the experiments, which supported the new theory.
دانشمند شواهد واقعی از آزمایشها ارائه داد که از نظریه جدید حمایت میکرد.
real
01
خیلی, واقعاً
used to emphasize something to a high degree or extent
مثالها
She 's real talented in playing the piano.
او واقعاً در نواختن پیانو بااستعداد است.
The team worked real hard to meet the project deadline.
تیم واقعاً سخت کار کرد تا به مهلت پروژه برسد.
Real
01
ریال یک سکه قدیمی بود که به طور تاریخی در اسپانیا و مستعمرات آن استفاده می شد و اغلب به واحدهای کوچکتر تقسیم می شد., ریال، سکه ای از گذشته، در اسپانیا و مستعمرات آن مورد استفاده قرار می گرفت، معمولاً به واحدهای کوچکتر تقسیم می شد.
a former coin, historically used in Spain and its colonies, and often divided into smaller units
مثالها
The real was replaced by the peso in many Spanish-speaking countries.
رئال در بسیاری از کشورهای اسپانیاییزبان با پزو جایگزین شد.
The value of the real varied depending on the region.
ارزش رئال بسته به منطقه متفاوت بود.
02
رئال, واحد پول
a unit of currency used in some countries, such as Brazil
مثالها
I only had one real left after shopping.
بعد از خرید فقط یک رئال برایم باقی مانده بود.
The real has been the currency of Brazil since 1994.
رئال از سال 1994 ارز برزیل بوده است.
درخت واژگانی
really
realness
unreal
real



























