جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
quickly
01
بهسرعت
with a lot of speed
مثالها
She finished the race quickly, crossing the finish line first.
او مسابقه را سریع به پایان رساند و اولین نفری بود که از خط پایان عبور کرد.
He typed quickly to meet the deadline.
او برای رسیدن به مهلت، سریع تایپ کرد.
02
به سرعت, سریع
with little or no delay
03
به سرعت, با عجله
without taking pains
درخت واژگانی
quickly
quick



























