جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to punk
01
فریب دادن, شوخی کردن
to trick or deceive someone, often as a playful prank
Transitive: to punk sb
مثالها
The group of friends decided to punk their roommate by hiding all his belongings.
گروه دوستان تصمیم گرفتند با پنهان کردن تمام وسایل همخانهایشان، او را فریب دهند.
She punked her colleague by pretending to be their boss on the phone, causing momentary panic.
او با تظاهر به اینکه رئیسشان است در تلفن، همکارش را فریب داد و باعث وحشت موقتی شد.
Punk
01
اوباش, پانک
an aggressive and violent young criminal
02
پانک, شورشی
a person who embodies the rebellious and anti-establishment ethos associated with the punk subculture
مثالها
The punk sported a Mohawk hairstyle, ripped jeans, and studded accessories as symbols of their defiance against mainstream culture.
پانک با موهای موهاک، شلوار جین پاره و اکسسوری های میخ دار به عنوان نمادهای مقاومت در برابر فرهنگ جریان اصلی ظاهر شد.
With their outspoken views and DIY ethic, the punk actively participated in protests and social movements, advocating for radical change.
با دیدگاههای صریح و اخلاق DIY، پانک به طور فعال در اعتراضات و جنبشهای اجتماعی شرکت کرد، و از تغییرات رادیکال دفاع کرد.
03
فتیله کند, زغال
substance that smolders when ignited; used to light fuses (especially fireworks)
04
ماده اشتعال زا, مواد قابل اشتعال
material for starting a fire
punk
01
بسیار بی کیفیت, شکننده
of very poor quality; flimsy
