جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
potently
مثالها
The medicine worked potently, relieving her pain within minutes.
دارو به شدت اثر کرد و درد او را در عرض چند دقیقه تسکین داد.
His words were potently persuasive, swaying the entire audience.
کلمات او به شدت متقاعدکننده بودند، بر تمام مخاطبان تأثیر گذاشتند.
درخت واژگانی
impotently
potently
potent
potence



























