جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
plausibly
01
به طور معقول, به شکلی قابل قبول
in a way that is seemingly reasonable or likely to be true based on available evidence or reasoning
مثالها
The witness plausibly recounted the events leading up to the accident, providing a clear and consistent account.
شاهد به طور معقولی رویدادهای منجر به تصادف را بازگو کرد، روایتی روشن و سازگار ارائه داد.
The scientific theory presented by the researcher was plausibly supported by extensive experimental data.
نظریه علمی ارائه شده توسط محقق به طور معقولی توسط دادههای تجربی گسترده پشتیبانی میشد.
درخت واژگانی
implausibly
plausibly
plausible
plaus
