جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
peaky
01
رنگپریده, ناخوشاحوال
looking pale or sickly
مثالها
Despite her usual vibrant demeanor, Sarah looked peaky after staying up all night studying for exams.
علیرغم رفتار پرانرژی معمولش، سارا بعد از تمام شب درس خواندن برای امتحانات رنگ پریده به نظر میرسید.
Tim 's friends grew concerned when they noticed him looking unusually peaky and fatigued.
دوستان تیم نگران شدند وقتی متوجه شدند که او به طور غیرعادی رنگپریده و خسته به نظر میرسد.
درخت واژگانی
peaky
peak



























