جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
one-way
مثالها
She bought a one-way ticket to Paris.
او یک بلیط یک طرفه به پاریس خرید.
His job offer included a one-way flight.
پیشنهاد شغل او شامل یک پرواز یک طرفه بود.
02
یک طرفه, تک جهته
moving or permitting movement in one direction only



























