جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Navy
مثالها
The navy conducted exercises to ensure readiness for maritime operations.
نیروی دریایی تمریناتی را برای اطمینان از آمادگی برای عملیات دریایی انجام داد.
She joined the navy to travel the world and serve her country.
او به نیروی دریایی پیوست تا به دنیا سفر کند و به کشورش خدمت کند.
02
آبی نیروی دریایی, آبی تیره
a very dark shade of blue, often used in uniforms and formal wear
مثالها
The team ’s uniforms were a classic navy.
یونیفرم تیم یک نوای کلاسیک بود.
She painted her bedroom walls in navy.
او دیوارهای اتاق خوابش را به رنگ آبی دریایی رنگ کرد.



























