جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
nail-biting
01
دلهرهآور
causing intense nervousness or anxiety, often due to uncertainty or anticipation
مثالها
The nail-biting finale of the game had fans holding their breath.
فینال هیجانانگیز بازی باعث شد طرفداران نفسهایشان را حبس کنند.
Her nail-biting performance in the audition left everyone in suspense.
اجرای دلخراش او در آزمون بازیگری همه را در تعلیق گذاشت.
