جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to mislead
01
گمراه کردن, فریب دادن
to cause someone to believe something that is not true, typically by lying or omitting important information
Transitive: to mislead sb
مثالها
The politician misled the public about their intentions for the new policy.
سیاستمدار عموم مردم را در مورد مقاصد خود برای سیاست جدید گمراه کرد.
The advertisement misled consumers by exaggerating the benefits of the product.
تبلیغات با بزرگنمایی مزایای محصول، مصرفکنندگان را گمراه کرد.
02
گمراه کردن, فریب دادن
to guide someone or something in the wrong direction
Transitive: to mislead sb
مثالها
The unclear instructions misled him, causing him to take the wrong turn.
دستورالعملهای نامشخص او را گمراه کرد، باعث شد که او مسیر اشتباهی را در پیش بگیرد.
The compass was faulty and misled the explorers deep into the forest.
قطبنما معیوب بود و کاشفان را به اعماق جنگل گمراه کرد.
درخت واژگانی
mislead
lead
