جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
minimally
مثالها
The damage was minimally noticeable after the storm.
خسارت پس از طوفان حداقل قابل توجه بود.
She was minimally involved in the project but still contributed.
او حداقل در پروژه مشارکت داشت اما همچنان کمک کرد.
درخت واژگانی
minimally
minimal



























