جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Militia
01
نیروی شبهنظامی
a military group consisting of civilians who have been trained as soldiers to help the army in emergencies
مثالها
The militia was mobilized to assist in disaster relief efforts after the earthquake devastated the region.
شبه نظامیان برای کمک به تلاشهای امداد رسانی در بلایا پس از زلزلهای که منطقه را ویران کرد بسیج شدند.
In times of war, militias often supplement regular armed forces, providing additional manpower and support.
در زمان جنگ، شبهنظامیان اغلب نیروهای مسلح منظم را تکمیل میکنند و نیروی کار و پشتیبانی اضافی فراهم میکنند.
02
نیروی نظامی
a self-organized group of armed individuals typically motivated by political or religious beliefs that operates like a military force
مثالها
The small town formed a militia to safeguard against potential threats during emergencies.
شهر کوچک یک شبهنظامی تشکیل داد تا در برابر تهدیدات احتمالی در مواقع اضطراری محافظت کند.
In the post-apocalyptic novel, survivors banded together to create a makeshift militia for protection.
در رمان پسا-آخرالزمانی، بازماندگان برای ایجاد یک شبهنظامی موقت برای محافظت گرد هم آمدند.
